گذشتهی ساده:
cast awayشکل سوم:
cast awayسومشخص مفرد:
casts awayوجه وصفی حال:
casting awayهمچنین میتوان از cast aside و cast off بهجای cast away استفاده کرد.
رها کردن، دور انداختن، کنار گذاشتن، راندن، از بین بردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He tried to cast away negative thoughts by focusing on his work.
او با تمرکز روی کارش، سعی کرد افکار منفی را کنار بگذارد.
The company cast away outdated policies to modernize its management.
شرکت برای مدرن کردن مدیریتش، سیاستهای قدیمی را دور انداخت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «cast away» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cast away